تمام برگ های دفترم تمام شد
قلمم به پایان رسید
دستم سست شد
چه سرمشقی به من دادی...!
" دل دادن خطاست "
همین که قاصدک را فوت کنی تا عطر نفس هایت را باخودش بیاورد
برای دلم کافیست...
همیشه به یادت هستم اماشاهدی ندارم
جزکلاغ بام خانه مان...
که او هم حقیقت رابه تکه پنیری
میفروشد...