گفتمش آغاز درد عشق چیست ؟
گفت آغازش سراسر بندگیست
گفتمش پایان آن را هم بگو ،
گفت ،پایانش همه شرمندگیست
گفتمش درمان دردم را بگو ؟
گفت درمانی ندارد بی دواست .
گفتمش یک اندکی تسکین آن ؟
گفت تسکینش همه سوزو فناست .
هرگز نفهمیدم فراموش کردن دَرد داشت
یا فراموش شُدن
به هر حال دارَم فراموش میکنم
خداوندا، خداوندا !!!
قرارم باش و یارم باش ...
جهان تاریکی محض است !!!
میترسم ،
کنارم باش ...
می گوینــــــد:" دل بـــــه دل" راه دارد...!
پـــــس چــــــرا وقتـــــــــــی...
" دلـــــم" رو شکستــــی...
دیر آمدی ...
یادم رفت عاشقت بودم !